سلام :) باز هم در پارک نزدیک دفتر نشستم و منتظر گذر زمان هستم . نزدیک دفتر قبلی هم پارک بود .اینجا هم همینطور . صدای فواره آب از حوض نزدیک نیمکتی که نشستم به گوش می رسه. امروز قراره دفتر رو تنهایی بچرخونم با کمک خدا البته. کمی دلشوره دارم . دارم به آینده فکر میکنم و به خاطر میارم لحظه ای رو که به خاطر مسیر نزدیک و حقوق و بیمه تصمیم گرفتم بیام اینجا و شروع به کار کنم . نمیدونم تصمیم درستی گرفتم یا نه .
اشتراک گذاری در تلگرام
امروز اولین روز کاری در دفتر آ. ی بود . خوب بود . محیط قشنگ و تمیزی داره . و البته شرایط کاریش از همه ی شرایطی که تا الان کار کردم بهتره . رفتار ظاهرا خوبی داره . امیدوارم همینطور خوب پیش بره. امیدوارم رابطه همه ی همکارها با هم خوب باشه و پر از خیر و.منفعت باشه برامون. برای آ.ی هم آرزوی موفقیت میکنم . :) صبح میخوام موارد جدیدی که امروز کار کردم رو یادداشت کنم ان شالله . و اگر فرصت شد ، برنامه مطالعه برای آزمون استخدامی ، بچینم .
اشتراک گذاری در تلگرام
تا همین الان نت برداری های دفتر خانم د . پ رو پاک نویس کردم و از بعد از ظهر تا الان یک ریز نوشتم :| از خستگی سرم درد گرفت هی امروز و فردا میکردم تا اینکه به خاطر کار فردا ،دیدم بهتره پاکنویسشون کنم ،تا شاید به دردم خورد. قبل از ظهر برای فردا آنقدر خوشحال شدم که نمیتونستم یه جا بند بشم. :) شکر خدا جونم . ازفردا قراره برم یه دفتر دیگه . مسیرش به نسبت قبلی خیلی نزدیکتر هست و حقوقش بیشتر از اون.
اشتراک گذاری در تلگرام
سلام امشب آخرین قسمت سریال پادشاه ابدی رو دیدم . خیلی قشنگ و احساسی بود. اگر فرصتش پیش بیاد دوست دارم از اول دوباره ببینمش. عالی،بود . هم داستان قشنگی داشت، هم بازی بازیگر ها عالی بود . هم کمدی قشنگی داشت . قسمت آخر هم که عالی بود و عالی تموم شد. پایان خوشی داشت و از دیدنش لذت بردم :) ممنون خدای مهربانم. پ ن : از ظهر آب قطع شده و خرابی آب گفت که یک ساعته وصل میشه اما هنوز که یک ساعت گذشته و هنوز خبری از آب نیست.
اشتراک گذاری در تلگرام
امسال شهرداری بعد از عید کلی نهال در سطح شهر کاشته و همه رو با روبان قرمز به تکه چوبهای رنگ شده -به عنوان تکیه گاه -بسته و پاپیون زده :) که با دیدنشون یاد سبزه عید می افتم :)) یکماهه که شهر بوی گل های بهاری میده و صبح که رایحه اشون به مشامت میخوره ، حس خوبی به آدم میده. دارم فکر میکنم شاید بهشت هم همچین جایی باشه به مراتب قشنگتر. :)) در پارک بانوان نشستم و منتظر گذر زمان هستم تا برم سر کارم :) هوای صبحگاهی خنک و لطیفه.
اشتراک گذاری در تلگرام
پاککن مثلثی فکتیس. بوی کودکی داره برام.بوی مدرسه. حس خوبی بهم دست میده وقتی میبویمش. :) شکر خدا جونم پ ن : بعد از ظهر که از سر کار برمیگردم ، اونقدر خسته ام که تا میام استراحت کنم ، شب میشه ، مخصوصا ، وقتی بیرون هم میرم و برمیگردم. باید زمان تو خونه رو بهتر مدیریت کنم تا مطالعه برنامه درسی و آزمون هام عقب نیفته ایشالا.
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت